جهانگرد کوچک

حدودا دو سه هفته ای از بازگشت پیروزمندانه ی من به وطن می گذره که تصمیم گرفتم خاطرات سفر رو اینجا مکتوب کنم و حالا نمی دونم دقیقا باید از کجا شروع کنم و کجا تموم

دقیقا روز هفده فروردین 1390 بود که ما راهی این سفر افسانه ای شدیم

و توقف گاه های سفر به ترتیب عبارت بودند از : ترکیه،هلند،آلمان،بلژیک،فرانسه و ایتالیا

در طول این سفر به یاد موندنی کلی خاطره و تجربه کسب کردم که شاید هیچ جور دیگه ای نمی تونستم اونا رو به دست بیارم

و اما براتون بگم از ترکیه:

اقامت ما تو ترکیه تقریبا محدود می شد به شهر استانبول که انصافا شهر زیبا و خیلی بزرگیه واتفاقا اون زمان هم فصل لاله تو استانبول بود و این مطلب زیبایی هاش رو چند برابر می کرد

ساعت حدود 12:30 شب بود که ما به استانبول رسیدیم و طبیعتا اون موقع کاری جز رفتن به یه هتل و سپری کردن شب نداشتیم

ولی فردای اون روز شهر و تموم زیبایی هاش بود که به شدت خودنمایی می کرد

شهر استانبول دو قسمت آسیایی و اروپایی داره که البته ما تو قسمت اروپایی پرسه می زدیم

همه چیز برام جذابیت خاصی داشت و اون روز ؛آغازی بود بر پیاده روی های طولانی ما

تو مسیر مون از یه مسجد زیبا بازدید کردیم به اسم بایزید که واقعا تفاوت زیاد معماری ترکیه رو با معماری ما نشون میداد؛و البته این مسجد در مقابل مساجدی مثل سلطان احمد یا همون blue mosque،و مسجدی به زیبایی و قدمت ایاصوفیه که بعد از اون دیدیم حرفی برای گفتن نداشت

 این دو مسجد زیبا روبروی هم بنا شدند و این بین میدونی بود که به مناسبت فصل گل لاله اونجا موسیقی ترکی به طور زنده اجرا می شد که واقعا جذابیت بی حد و حصری به فضا داده بود

شهر استانبول یکی از شهرهای دنیاست که از ساحل مدیترانه ی زیبا برخورداره و این خودش امتیاز بی نظیریه شاید به دلیل تموم این امتیازات بود که کلی اروپایی شریف اونجا رویت می شدند



ادامه دارد...










هجرت

و نوشتیم سلام

بار بستیم ز شهری که تمنای محبت در آن

مثل خاری به رگ ذهن نشست

و چنان مرغ مهاجر در باد

بال بستیم در این بام خیال

تا مگر 

زیر باران محبت

پر و بالی بزنیم

تر شود خاطرمان از هیجان احساس

بگذریم از اندوه

بگذریم از غم افکار گران

زندگی بازی هر لحظه ی ماست

زیر این بام خیال

نگذاریم به حسرت گذرد

                                                                              گندم


پ ن: وب سایتمو ترک کردم،جایی که با تموم عشق و علاقه ساختمش ولی شاید گاهی هجرت بهتر باشه